به گزارش شهرآرانیوز؛ شاید برای شما هم پیش آمده باشد که ناخواسته درجریان موضوعی قرار بگیرید و بیآنکه علتش را بفهمید نسبت به فرد خاصی حس ناخوشایندی پیدا کنید. حتی بدون آنکه درست و نادرستش را بررسی کرده و به حقانیتش پی برده باشید. چندماه پیش یکی از همکاران درباره یکی از دوستان مشترکمان حرفی زد که کسی درجریانش نبود و موضوع به یک بهاصطلاح «زیرآب زنی» برمیگشت. در این مدت، بارها این اتفاق و حس ناخوشایندی را که در وجودم شکل گرفته بود، در ذهنم مرور کردم.
اتفاقی که میتوانست از پایه یک دروغ باشد یا یک تهمت، ولی نتیجه آن برای من ذهنیت بدی بود که نسبت به آن شخص پیدا کردهبودم و نمیتوانستم خودم را از تارهای بههمتنیده این افکار سمی خلاص کنم تا اینکه چند روز پیش دوباره مشابه همان اتفاق افتاد و باز همان همکار، راوی موضوع دیگری در بین همکاران شد. موضوعی که اینبار تنشهای زیادی را ایجاد کرد و سبب دلخوری بیشتری شد. حتم دارم شما هم مشابه این آدمها اطرافتان سراغ دارید.
آدمهایی که انگار جز خراب کردن حال خوش دیگران مأموریت دیگری در زندگی ندارند، از خبرچینی تا خالیکردن تَه دل دیگران با بزرگنمایی یا بازتعریف خبرهای منفی و ناخوشایند. در علم روانشناسی به این آدمها سمی میگویند، چون عمدی یا سهوی سبب ناراحتی و حال بد دیگران میشوند و ذهنیت افراد به هم را خراب میکند. زخمی که این افراد به ما وارد میکنند بیشتر وقتها نامرئی است و فقط اثر منفیاش برروح و روانمان برجا میماند، برای همین خیلی مهم است که این افراد را بشناسیم و راههای مقابله با آنها را بدانیم.
برای اینکه شناخت بهتری درباره آدمهای سمی پیدا کنید چند روایت واقعی را از تنشهایی که این نوع افراد در سایه بیتوجهی دیگران در سازمانها ایجاد میکنند، باهم مرور میکنیم. آدمهایی که حضورشان مختص محیطهای کاری نیست و امثال آنها را در هرجایی میتوان دید.
سابقه طولانی در مجموعه داشت و همین موضوع احترام او را برای خیلی از همکارانش واجب کرده بود. بااینهمه، کمتر هفتهای بود که با یکی دیگر از همکارانش به چالش نخورد. برای نمونه نسبت به هراتفاقی به سرعت واکنش نشان میداد و شاکی میشد یا انتظار داشت همه و درهر شرایطی او و کارهایش را در اولویت قرار دهند. درک ضعیفش از شرایط معمولا همه را به دردسر میانداخت و آرامش مجموعه را بههم میریخت. موضوعی که برای کارمندان جوانتر و تازهوارد بههیچوجه پذیرفته شده نبود و هرازگاهی تنش زیادی در مجموعه ایجاد میکرد.
ظاهری موقر و اخلاقی خوش دارد. بسیار هم محترمانه برخورد میکند. بااینکه کمتر واحدی در مجموعه کوچکشان هست که او برای مدتی در آنجا شاغل نشدهباشد. متوسط عمر مفید کاریاش در هربخش به پنج ماه نمیرسد و دوباره جابهجا میشود. شناخت مختصری درباره او دارم و وقتی قرار است به واحد ما منتقل شود، مدیر واحدمان بهشدت مخالفت میکند.
وقتی پیگیر موضوع میشوم به دوسه ماجرای اخیر اشاره میکند که او نقش پررنگی در رقم خوردن آنها داشتهاست. موضوعهایی که تنش زیادی را در مجموعه ایجاد کرد و همه فکر میکردیم نتیجه عملکرد نادرست هیئت مدیره است. برای نمونه فرایند ارتقای شغلی همکارها با تأخیر یکساله رقم خورده بود.
برای گفتوگو درباره پروژهای به اتاق مدیرش دعوت میشود. هنوز وارد بحث اصلی نشدهاند که مدیرش مثل همیشه پای موضوعی حاشیهای را به بحث باز میکند و میخواهد اطلاعات او را دراینباره محک بزند. بعد هم اسم یکی از کارکنان مجموعه را که درباره این موضوع اطلاعرسانی کردهاست، پیش میکشد.
موضوع درظاهر یک درددل ساده از سوی آن کارمند بوده، ولی کنکاش بیمورد مدیر برای ورود به ماجرا و بازکردن آن بحث پیش یکی دیگر از کارکنان، نهتنها تنش زیادی در مجموعه درست کرد که رابطه او با همکار قدیمیاش را هم خراب کرد. رابطهای که پس از ماهها هنوز ترمیم نشده است و همیشه نقطه ضعفی در کار تیمیشان محسوب میشود.
آدمهای سمی نهظاهر متفاوتی دارند که بتوانید آنها را تشخیص بدهید و نه سمت و جایگاه خاصی، بنابراین انتظار دیدن آنها را در هرجایی باید داشتهباشید. این آدمها میتوانند همکار نزدیک شما باشند، مدیر بالادستتان یا رانندهای که اتفاقی او را دیدهاید. برای شناخت این آدمها کافی است روی حال دلتان تمرکز کنید که از لحظات با آنها بودن چه حسی دارید؟ با این همه، آدمهای سمی را میتوان با این ویژگیها هم شناخت.
شاید در نگاه اول فکر کنید که اگر به این آدمها بهایی ندهید و نادیدهشان بگیرید، مشکل خیلی راحت حل شود یا حضور این افراد آنقدری هم برای شما و مجموعه کاریتان آسیب نیست، درحالیکه اصلا اینگونه نیست. اجازه بدهید باهم به چند پیامد منفی حضور این افراد در مجموعههای کاری نگاهی بیندازیم.
آدمهای سمی مانند یک میوه فاسد میمانند که اگر بدون ملاحظه در جایی رها شوند، خیلی زود میوههای اطراف خودشان را هم فاسد میکنند. این افراد بر خلقوخو و رفتار شما و مجموعه کاری و دیگر همکارانتان تأثیر میگذارند و کارآیی مجموعهتان را هم بهخاطر پرداختن به حاشیهها پایین میآورند. پس لازم است در برخورد با این افراد هوشمندانهتر برخورد کنید. شاید لازم باشد که به حذف آنها از مجموعهتان هم فکر کنید.